لقب احمد بن ماجد، ملاح و ملوان عرب در قرن پانزدهم و مؤلف کتاب اصول و قواعد کشتی رانی در اقیانوس هند و بحر احمر و خلیج فارس و دریاهای دیگر. رجوع به دائره المعارف اسلام شود بغرانشاه. بیستمین تن از حکام بنگاله از خاندان بلین سلطان دهلی. جلوس سال 718 هجری قمری (در بنگالۀ غربی). (یادداشت مؤلف). و رجوع به طبقات سلاطین لین پول شود لقب احمد ناصر هفدهمین از ممالیک بحری از سال 742 تا 743 هجری قمری (یادداشت مؤلف). و رجوع به طبقات سلاطین لین پول و معجم الالقاب و الاسرات زامباور شود معروف به ابن معتوق. از شعرای قرن یازدهم هجری. در 1087 هجری قمری درگذشته است. (ازدائره المعارف بستانی). و رجوع به ابن معتوق شود بایزیدشاه (راجۀ کانس) اولین کس از خاندان راجۀ کانس و سی وپنجمین از حکام بنگاله از سال 812 تا 817 هجری قمری (یادداشت مؤلف) اسفرائینی. وزیر الراشد باللّه عباسی. رجوع به حبیب السیر چ قدیم تهران ج 1 ص 312 و دستورالوزراء ص 92 شود ازمحتشمان قهستان بود. (تاریخ جهانگشای ج 2 ص 205)
لقب احمد بن ماجد، ملاح و ملوان عرب در قرن پانزدهم و مؤلف کتاب اصول و قواعد کشتی رانی در اقیانوس هند و بحر احمر و خلیج فارس و دریاهای دیگر. رجوع به دائره المعارف اسلام شود بغرانشاه. بیستمین تن از حکام بنگاله از خاندان بلین سلطان دهلی. جلوس سال 718 هجری قمری (در بنگالۀ غربی). (یادداشت مؤلف). و رجوع به طبقات سلاطین لین پول شود لقب احمد ناصر هفدهمین از ممالیک بحری از سال 742 تا 743 هجری قمری (یادداشت مؤلف). و رجوع به طبقات سلاطین لین پول و معجم الالقاب و الاسرات زامباور شود معروف به ابن معتوق. از شعرای قرن یازدهم هجری. در 1087 هجری قمری درگذشته است. (ازدائره المعارف بستانی). و رجوع به ابن معتوق شود بایزیدشاه (راجۀ کانس) اولین کس از خاندان راجۀ کانس و سی وپنجمین از حکام بنگاله از سال 812 تا 817 هجری قمری (یادداشت مؤلف) اسفرائینی. وزیر الراشد باللّه عباسی. رجوع به حبیب السیر چ قدیم تهران ج 1 ص 312 و دستورالوزراء ص 92 شود ازمحتشمان قهستان بود. (تاریخ جهانگشای ج 2 ص 205)
ابن عبداﷲ ابوالدر رومی ملقب به مهذب الدین، شاعر مشهور مولی ابی منصور جیلی تاجر، درگذشته به سال 622 هجری قمری به کسب دانش اشتغال یافت و در ادب بیشتر کوشید و قریحه خود را در نظم آزمایش کرد و درآن فن مهارت یافت، یاقوت در مدرسه نظامیه بغداد اقامت داشت، ابن الذهبی گوید وی در بغداد نشو و نما یافته قرآن عزیز را حفظ کرده و چیزی از ادب آموخته و خطی نیکو داشته و به سرودن شعر پرداخته است و بیشتر اشعار وی در غزل و عشق و یا دوستی است، چون اشعار وی دلپذیر بود مردم آنها را حفظ میکردند، سپس ابن الذهبی اشعاری از وی نقل می کند، (از وفیات الاعیان ص 347)
ابن عبداﷲ ابوالدر رومی ملقب به مهذب الدین، شاعر مشهور مولی ابی منصور جیلی تاجر، درگذشته به سال 622 هجری قمری به کسب دانش اشتغال یافت و در ادب بیشتر کوشید و قریحه خود را در نظم آزمایش کرد و درآن فن مهارت یافت، یاقوت در مدرسه نظامیه بغداد اقامت داشت، ابن الذهبی گوید وی در بغداد نشو و نما یافته قرآن عزیز را حفظ کرده و چیزی از ادب آموخته و خطی نیکو داشته و به سرودن شعر پرداخته است و بیشتر اشعار وی در غزل و عشق و یا دوستی است، چون اشعار وی دلپذیر بود مردم آنها را حفظ میکردند، سپس ابن الذهبی اشعاری از وی نقل می کند، (از وفیات الاعیان ص 347)
ابن حاجب ملقب به مهذب الدین. ابن ابی اصیبعه آرد (ج 2 ص 181 ببعد) : وی طبیبی مشهور و در صناعت خویش فاضل و در علوم ریاضی متقن و در ادب و علم نحو متعین بود. مولد او به دمشق است و او در آنجا نشو و نما یافت و به صناعت طب نزد مهذب الدین بن نقاش اشتغال ورزید و مدتی ملازمت او کرد و آنگاه که شرف الدین طوسی که در حکمت و علوم ریاضی و غیر آن یگانه زمان بود بشهر موصل شد، ابن حاجب و حکیم موفق الدین عبدالعزیز نزد او رفتند تا بآموختن علم مشغول شوند و هنگامی بدو رسیدند که وی قصد شهر طوس داشت و در موصل مدتی اقامت کردند. سپس ابن حاجب به اربل سفر کرد و فخرالدین بن دهان منجم، آنجا بود پس بدو پیوست و ملازمت وی اختیار کرد و با او زیجی را که ابن دهان کرده بود حل کرد و قرائت آن را نزد وی متقن و بخط خویش نقل کرد و آنگاه به دمشق بازگشت و این ابن دهان منجم معروف به ابوشجاع و ملقب به ثعیلب و بغدادی بود و بیست سال در موصل بزیست و به دمشق رفت و صلاح الدین و فاضل و جماعت رؤساء مقدم او را گرامی داشتند و سی دینار ماهیانۀ او را اجرا برقرار کردند و او متدین و باورع ونسک و کثیرالصیام بود و در جامع دمشق چهار ماه معتکف شد و برای او مقصوره ای را که در کلاسه است بساختند و او را تصانیف بسیار است از آن جمله زیج مشهور و آن نیکو و صحیح است و نیز المنبر فی الفرائض و آن مشهور است و کتاب فی غریب الحدیث که چند مجلد است و کتاب فی الخلاف مجدول علی وضع تقویم الصحه و وی دائم الاشتغال بود و او را شعر بسیار است. احمد بن حاجب قصد حج کرد و به بغداد بازگشت (پس از متجاوز از چهل سال) و درآ نجا بمرد و در جوار قبر پدر و مادر مدفون شد و مهذب الدین بن الحاجب کثیرالاشتغال و محب العلم و پیش از شهرت به طب آنگاه که بجامع دمشق میزیست در صناعت هندسه قوی النظر بود و سپس در صناعت طب متمیز گردید و از جملۀ بزرگان این فن بشمار آمد و در بیمارستان کبیر که ملک العادل نورالدین بن زنگی بساخت بطبابت پرداخت وسپس خدمت تقی الدین عمر صاحب حماه برگزید و پیوسته در خدمت او بحماه بود تا تقی الدین وفات یافت. پس ابن حاجب به دمشق شد و از آنجا بدیار مصریه روی آورد و خدمت ملک الناصر صلاح الدین یوسف بن ایوب کرد و باز بطب اشتغال ورزید و تا پایان عمر صلاح الدین نزد او ببود آنگاه بملک المنصور صاحب حماه پسر تقی الدین پیوست و دوسال نزد او بماند و در حماه بعلت استسقاء درگذشت
ابن حاجب ملقب به مهذب الدین. ابن ابی اصیبعه آرد (ج 2 ص 181 ببعد) : وی طبیبی مشهور و در صناعت خویش فاضل و در علوم ریاضی متقن و در ادب و علم نحو متعین بود. مولد او به دمشق است و او در آنجا نشو و نما یافت و به صناعت طب نزد مهذب الدین بن نقاش اشتغال ورزید و مدتی ملازمت او کرد و آنگاه که شرف الدین طوسی که در حکمت و علوم ریاضی و غیر آن یگانه زمان بود بشهر موصل شد، ابن حاجب و حکیم موفق الدین عبدالعزیز نزد او رفتند تا بآموختن علم مشغول شوند و هنگامی بدو رسیدند که وی قصد شهر طوس داشت و در موصل مدتی اقامت کردند. سپس ابن حاجب به اربل سفر کرد و فخرالدین بن دهان منجم، آنجا بود پس بدو پیوست و ملازمت وی اختیار کرد و با او زیجی را که ابن دهان کرده بود حل کرد و قرائت آن را نزد وی متقن و بخط خویش نقل کرد و آنگاه به دمشق بازگشت و این ابن دهان منجم معروف به ابوشجاع و ملقب به ثعیلب و بغدادی بود و بیست سال در موصل بزیست و به دمشق رفت و صلاح الدین و فاضل و جماعت رؤساء مقدم او را گرامی داشتند و سی دینار ماهیانۀ او را اجرا برقرار کردند و او متدین و باورع ونسک و کثیرالصیام بود و در جامع دمشق چهار ماه معتکف شد و برای او مقصوره ای را که در کلاسه است بساختند و او را تصانیف بسیار است از آن جمله زیج مشهور و آن نیکو و صحیح است و نیز المنبر فی الفرائض و آن مشهور است و کتاب فی غریب الحدیث که چند مجلد است و کتاب فی الخلاف مجدول علی وضع تقویم الصحه و وی دائم الاشتغال بود و او را شعر بسیار است. احمد بن حاجب قصد حج کرد و به بغداد بازگشت (پس از متجاوز از چهل سال) و درآ نجا بمرد و در جوار قبر پدر و مادر مدفون شد و مهذب الدین بن الحاجب کثیرالاشتغال و محب العلم و پیش از شهرت به طب آنگاه که بجامع دمشق میزیست در صناعت هندسه قوی النظر بود و سپس در صناعت طب متمیز گردید و از جملۀ بزرگان این فن بشمار آمد و در بیمارستان کبیر که ملک العادل نورالدین بن زنگی بساخت بطبابت پرداخت وسپس خدمت تقی الدین عمر صاحب حماه برگزید و پیوسته در خدمت او بحماه بود تا تقی الدین وفات یافت. پس ابن حاجب به دمشق شد و از آنجا بدیار مصریه روی آورد و خدمت ملک الناصر صلاح الدین یوسف بن ایوب کرد و باز بطب اشتغال ورزید و تا پایان عمر صلاح الدین نزد او ببود آنگاه بملک المنصور صاحب حماه پسر تقی الدین پیوست و دوسال نزد او بماند و در حماه بعلت استسقاء درگذشت
ابن عیسی بن هبه الله ، مکنّی به ابوالحسن و ملقّب به مهذب الدین و مشهور به ابن نقاش. وی طبیب بود و در علم حدیث نیز دست داشت. تولد و نشو و نمای او در بغداد بود سپس به دمشق و از آنجا به قاهره رفت و دیگربار به دمشق بازگشت. او در خدمت الملک العادل نورالدین محمود بن زنگی بود و سالها در بیمارستان بزرگ وی خدمت کرد و پس از درگذشت نورالدین محمود به خدمت صلاح الدین درآمد. وی در سال 574 هجری قمری در دمشق درگذشت. (از الاعلام زرکلی بنقل از طبقات الاطباء ج 2 ص 162)
ابن عیسی بن هبه الله ، مکنّی به ابوالحسن و ملقّب به مهذب الدین و مشهور به ابن نقاش. وی طبیب بود و در علم حدیث نیز دست داشت. تولد و نشو و نمای او در بغداد بود سپس به دمشق و از آنجا به قاهره رفت و دیگربار به دمشق بازگشت. او در خدمت الملک العادل نورالدین محمود بن زنگی بود و سالها در بیمارستان بزرگ وی خدمت کرد و پس از درگذشت نورالدین محمود به خدمت صلاح الدین درآمد. وی در سال 574 هجری قمری در دمشق درگذشت. (از الاعلام زرکلی بنقل از طبقات الاطباء ج 2 ص 162)